Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 15 (1039 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
Ich bin ein großer Verfechter natürlicher Reinigungsmittel. U من هوادار بزرگی در استفاده از چیزهای طبیعی برای تمیز کردن هستم.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Verfechter {m} U پشتیبان [نگهدار] [ازچیزی]
Ansicht in natürlicher Größe U نمای اندازه طبیعی
großer Zeiger {m} U عقربه بزرگ [ساعت]
großer Unmut {f} U دشمنی
großer Schluck {m} U جرعه بزرگ [آشپزی]
großer Zeh {m} U شست پا [اصطلاح روزمره] [ساختمان استخوان بندی ]
großer Bruder {m} U برادر بزرگ [که مواظب برادر و خواهر کوچک است]
großer Bruder {m} U برادر بزرگ
großer Unmut {f} U نفرت
großer, freistehender Schrank U گنجه [دولابچه ]
Wir brauchen eine Umweltbehörde mit großer Schlagkraft. U ما به اداره محیط زیست که واقعا اثربخش باشد نیاز داریم.
Ich hatte ihn [sie] mir viel größer vorgestellt. U من او [مرد] [زن] را خیلی بلند قدتر در ذهنم مجسم کردم.
Das Abkommen ist von großer Tragweite für die französische Politik. U این توافقنامه دارای پیامدهای مهمی برای سیاست فرانسه می باشد.
Wenn diese Prognosen auch nur annähernd stimmen, wäre das ein großer Erfolg. U اگر این پیش بینی ها حتی کمی دقیق باشند، این موفقیت بزرگی می بود.
Recent search history Forum search
1ایران سه برابر المان هست
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com